۱۲ آذر ۱۴۰۳

راه علی را حسین وار باید رفت

شهید مدافع حرم مهندس علی یزدانی

آوای غیرتتان این بار نه از خاک و رمل های جنوب بلکه از خرابه های شام و صحراهای حلب به گوشمان می رسد و چه خوش غیرتانی هستید شما … فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه

شهید علی یزدانی از مدافعان حرم اهل بیت(ع)، در جبهه سوریه و عراق حضور داشت. پهپادهای آمریکایی به بهانه حمله به داعشی‌ها، جبهه الحشدالشعبی عراق را بمباران می‌کنند و به این ترتیب علی یزدانی به همراه یکی دیگر از همرزمانش درسوم فروردین ماه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در منطقه عمومی نهروان به شهادت می‌رسند. از پیکر مطهر شهید جز تکه هایی چند بازنگشت. گزارش زیر بخشی از صحبت های خانواده شهید است با خادمین شهدا-فدک :

شهدا قبل از شهادتشان شهید شده اند
سید سعید علوی، دوست نزدیک و برادرِ همسر شهید می گوید :فدک

علی دنبال روزمرگی و تکرار در زندگی نبود. در مدت زمان رفاقت مان در فکر ثبت یک حرکت ماندگار و مستمر بود. مرام و مسلک اش خاص و قابل درک نبود. وقتی از شهادتش فاصله گرفتم، تازه درک کردم که شهدا مدت ها قبل از شهادتشان شهید شده اند. تازه درک می کنم این جمله از رهبرمعظم انقلاب را که : شهدا از اولیای الهی هستند…
عاشق نماز شب بود. در زمان دبیرستان، منزل کوچکی داشتند و یکی از آرزوهایش این بود که یک اتاق بیشتر داشته باشند تا بدون مزاحمت برای پدر و مادرش بتواند نماز شب بخواند. اهتمام به حل مشکلات خانواده و دیگران از ویژگی بارزعلی آقا بود. هیچ گاه بعد ازشهادتش کمرنگی حضورش را حس نکردیم. علی آقا درزندگی شخصی همسرش حتی بنده به عنوان رفیقش، خیلی زیاد دیده می شود و حس می شود.

شما را به هیچ کس نمی سپارم
سرکار خانم سیده وحیده علوی، همسر شهید می‌گوید:

علی می گفت روز ولادت حضرت زهرا (س) در کربلا از امام حسین (ع) خواستم که داماد حضرت زهرا (س) شوم تا با جرات تمام بگویم مادرم زهراست. بعد از همان زیارت کربلا چند ماه بعد به خواستگاری آمد و شد داماد حضرت زهرا(س).

هشتم دی ماه سال ۸۹ خداوند زهرا را به ما هدیه کرد و زینب فرزند دوم در بیست و هشت دی ماه ۹۲ متولد شد. خرداد سال نود و دو بود که به سوریه رفت. با آن که فرزند دوم در راه بود اما این مسئله مانع از رفتنش نشد. قبل رفتنش، زینب را نه ماهه باردار بودم و منزل ما طبقه پنجم بود، خیلی سخت بود. مقابلش ایستادم، گفتم نرو، گفت:” من شما را به هیچ کس نمی سپارم، خدا هست … خودش مراقبتونه”. علی برای هرسوالی یک جواب داشت اما خب شرایط من هم سخت بود دوتا بچه… آن هم دختر …

از تعلقاتش جدا شد
سید سعید علوی :

علاقه شدیدی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. به بعضی از روضه ها خیلی حساس بود مثل روضه حضرت علی اکبر(ع) … قبل از شهادت نحوه رفتار و خلق وخوی علی تغییرکرده بود. این تغییر و تحول برایمان محسوس بود. به کارهای خانه سروسامان داد. حساب کتاب های مالی را انجام داد. مایحتاج خانه را گرفت. حتی خانه را هم رنگ آمیزی کرد. خیلی شوخ طبع بود. هیچ وقت نمی گذاشت کسی تو خودش و یا غمگین باشد، اما قبل ازشهادتش دیگر شوخی نمی کرد. فقط وفقط روضه گوش می داد. حالت معنوی خاصی پیدا کرده بود. زمانی که زینب بدنیا آمد، بچه را زیاد بغل نمی کرد. احساسی رفتار نمی کرد. داشت از تعلقاتش جدا می شد. راهی سفرسوریه شد. هم رزمانش می گفتند در هر کاری که کسی جرات انجام دادنش را نداشت، علی پیش قدم بود. اولین نفری که به قبرصدام حسین موشک زد علی بود. می خواستند آنجا را زیارتگاه کنند. علی قبر را منهدم کرد.

انصار الحسین …فدک

در بخشی از وصیت نامه شهید مهندس علی یزدانی می خوانیم :
“ای حسین(ع) – ای خون خدا – آمده ام تا به انصارت بپیوندم از تجار ماده پرست که نام مقدس انقلاب اسلامی را فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود می کنند گریزانم از کسانی که با خون شهیدان تجارت می کنند متنفرم. ای حسین(ع) – ای خون خدا – امروز نیز تو را تقدیس می کنم اما تقدیسی عمیق تر و پر شورتر که تا اعماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق می ورزد و تو را می خواهد و تو را می جوید. دلشکسته ام واحساس میکنم که جز تو و راه تو داروئی دیگر تسکین بخش قلب سوزانم نیست.
خدایا- تو را شکر میکنم که مارا از ترائی (فرهنگ) غنی برخوردار کردی – هنگام شهادت به حسین (ع) مینگرم، هنگام غم و درد به علی (ع) مینگرم و یک تاریخ دردو غم و شهادت پشتوانه جانبازی من است میدانم که راه علی را حسین وار باید رفت، می دانم که خدای علی و حسین (ع) ما را هادی خواهد بود ودردو غم ما را خواهد شناخت واستشهاد ما را استقبال خواهد کرد.
یا مهدی(عج)

قبولم گر کنی بر پاسداری همین است آرزویم جاودانی
بود دستم تهی با روی خسته نفهمیدم چه کردم در گذشته …”

به کوشش: کارگروه پژوهش – گروه خادمین شهدا فدک